loading...

ینگه دنیا

گزارشهائی از ینگه دنیا برای آشنائی هموطنان داخل (و بقیه)

بازدید : 378
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 17:37

پنجشنبه نوزدهم نوامبر

روز چهارم نوامبر گفتم ما فعلا مجبوریم ضرب المثل "گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی" را بکار بریم، با اینکه خوب می‌دانیم همیشه هم غوره حلوا نمی‌شود! خوشبختانه آن غوره حلوا شد و من دیگر خیال ندارم چیز زیادی در باره این ابلیس بنویسم. یعنی دلم می‌خواهد او و چهار سال خرابکاری‌هایش را بسینه تاریخ بسپارم. ولی خب، بقول معروف هیچ چیزی مطلق نیست و منهم اگر مورد لازمی‌پیش آید ناخنکی باین موضوع می‌زنم!

عرض شود که با اینکه او هنوز شکست خود را نپذیرفته، می‌شود با اطمینان 99 در صد گفت که او مجبور خواهد شد درست دو ماه دیگر کاخ سفید را ترک کند، در ضمن اینکه باید منتظر ادامه بعضی خرابکاری‌هایش هم باشیم. از طرف دیگر امید بر اینست که دیگران از جمله کنگره و دیگر نهادهای قانونی و اجرائی سعی خواهند کرد تا حد امکان جلوش را بگیرند. از جمله اقداماتی را که اخیرا عنوان کرده یکی بمباران مراکز هسته‌‌‌ای ایرانست که فکر میکنم کلا بلوف باشد، و دیگری کاهش نیروهای نظامی‌آمریکا در عراق و افغانستان می‌باشد. این آخری با اینکه بطور کلی همگان موافقش هستند ولی می‌گویند خروج نیروها باید تدریجی و حساب شده انجام شود

اعتراف صریح صهیونیست‌ها به ارتباط با تروریست‌های فعال در سوریه / رژیم آل‌سعود اصلاح‌‌شدنی نیست باید سرنگون شود ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
بازدید : 385
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 17:37

چهارشنبه هیجدهم نوامبر

(هشتم آوریل 2011) خواندن بین خطوط reading between the lines البته تازگی ندارد و خواسته یا ناخواسته همه مان گاهی ازین کارها می‌کنیم ولی باید دانست که این کار خطرناکی است چون همه اش بر حدس و گمان استوار است. با اینکه در بعضی موارد بعلت کامل نبودن مطلب نوشته یا گفته شده آدم مجبور می‌شود این کار را بکند ولی شکی نیست که احتمال اشتباه خیلی زیاد است
دوستی داریم که ... آن اوائل خیلی پرشور و با حرارت جواب‌هائی به ایمیل‌هایم میداد که بنظر میرسید خارج از موضوع باشد. بعد معلوم شد بقول خودش او عادت دارد لابلای خطوط را بخواند! بهش گفتم، به بین رفیق جان، خواندن اصل خطوط هم گاهی باعث سوء تفاهم میشود تا چه رسد به این کاری که شما داری میکنی. ازش خواستم اگر هم میخواهد این کار را با دیگران بکند ما را استثنا نماید و بیخودی حرف توی دهانمان نگذارد!
اگر دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم می‌بینیم که لابلای خطوط رفتن در واقع شروع ساختن تئوری توطئه است. آدم فکر میکند حتما باید کاسه‌‌‌ای زیر نیم کاسه باشد، تخیلات روی هم انباشته میشوند، و بقیه قضایا! ...

دو ماه دیگر لازمست
برچسب ها لابلای خطوط ,
بازدید : 356
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 17:37

سه شنبه هفدهم نوامبر

باراک اوباما تا بحال چند کتاب نوشته. آخرینش با عنوان "سرزمین موعود" که بتازگی از زیر چاپ بیرون آمده و می‌گویند جلد دومش هم در راهست، خاطرات دو سال اول ریاست جمهوریش را می‌پوشاند. نقد کوتاهی از آن در روزنامه لوس انجلس تایمز امروز وجود دارد که لازم دیدم بیک نکته آن اشاره‌‌‌ای بکنم. نویسنده می‌گوید:
"اوباما ناراحتی خود را در رابطه با ادعای بی اساس مخالفینش از جمله ترامپ که او زائیده آمریکا نیست شرح می‌دهد و از اینکه انتخاب او باعث دامن زدن به مشکلات نژادی و قومی، کینه توزی افراد حزب مخالف، و شایعه پراکنی رسانه‌های دست راستی شده، سخت نگران بوده"

و اینک بگذشته خودمان سری می‌زنیم:

(20 ماه می‌2019) ... ریشه عوامل را من نژاد پرستی میدانم. اواخر سال 2008 باراک اوباما رئیس جمهور شد و خیلی از سفید پوستها را غصه دار نمود، تا بجائیکه حاضر بودند سایه اش را با تیر بزنند! درست است که پنجاه شصت سال پیش قانون مدنی ضد تبعیض نوشته شد، ولی فرهنگ عامه باین سادگی‌ها عوض نمیشود. بلافاصله پس از انتخابش، محافظه کاران افراطی دست راستی تحت لوای حزب چای شروع به اعمال نفوذ نمودند، ولی در طی هشت سال نتوانستند پیشرفت زیادی بکنند، و حتی از هم حزبی‌های خود در کنگره هم ناراضی و آماده انتقام شدند. حالا بیائید آدم عوام فریبی چون ترامپ را که وعده‌های سر خرمن زیاد میداد وارد معادله کنیم ...

اینها روال یک قضیه هندسه را بمن تداعی می‌کند. مفروضات قضیه عبارتند از تمام آنچه را در این چند سال دیده ایم. و حکمش آن چیزیست که طفلکی من همیشه پیش خود گفته ام و حالا اینجا می‌نویسم: پوست سیاه اوباما بود که ترامپ را برایمان بارمغان آورد. همین!

دو ماه دیگر لازمست
بازدید : 364
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 21:38

دوشنبه شانزدهم نوامبر

(دوم ژانویه 2011) ... بیشترین مواردی که تکنولژی ممکنست بصورت شمشیر دو لبه و در تعارض با علم اخلاق در آید در زمینه بیولژی است بطوری که یک فهرست بلند بالائی از این موارد در صفحه bioethics در ویکی پدیا وجود دارد ... اولین موضوع در این فهرست الفبائی سقط جنین abortion میباشد که در چند مورد به آن اشاراتی کرده ام، بخصوص اینکه میتوان بجرات گفت این معمولا حادترین و پر جنجالترین موضوع موقع انتخابات میباشد و مردم آمریکا هم عقایدشان در این مورد نزدیک به نصف و نصف است
موضوع بعدی عمل تلقیح مصنوعی
artificial insemination است. این عمل عبارتست از باردار کردن یک زن با روشهائی بجز روش معمولی و سنتی ... در آن اوائل هدف تلقیح مصنوعی روی انسان آن بود که اگر شوهری قادر نبود مستقیما زنش را بارار کند امکان اینرا بوجود می‌آورد که از طریق مصنوعی و با استفاده از کاشتن اسپرم شوهر در رحم زن سعی کنند اینکار را انجام دهند ... در این مسائل نه تنها مخالفت‌های اخلاقی بویژه ناشی از مذهب وجود دارند بلکه اشکالات قانونی هم ظاهر می‌شوند. مثلا اینکه پدر قانونی بچه کیست؟ آیا کسی حق دارد نام اهدا کننده اسپرم را فاش کند؟ حقوق قانونی طرفین چیست؟ و ازین قبیل!

نامه ای به زلفی...
بازدید : 405
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 21:38

یکشنبه پانزدهم نوامبر

هم الان ایمیلی بدستم رسید با مضمون زیر:

نیما یوشیج چه زیبا گفت:
فکر را پَر بدهید،
و نترسید که از سقفِ عقیده برود بالاتر.
فکر باید بپرد،
برسد تا سر کوه تردید.
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند...!
"فکر اگر پَر بکشد"
جای این توپ و تفنگ، اینهمه جنگ،
سینه‌ها دشت محبت گردد.
دستها مزرع گلهای قشنگ.

"فکر اگر پر بکشد"
هیچکس کافر و ننگ و
نجس و مشرک نیست!
همه پاکیم و رها...

در دل گفتم کاش نیما می‌توانست از قبر برخیزد و این حرفها را بگوش آن 70 ملیون فریب خورده‌‌‌ای که به ترامپ رای دادند برساند

تکنولژی در مقابل علم اخلاق ، 6
بازدید : 408
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 23:37

یکشنبه پانزدهم نوامبر

این نوشته هم پنج سال پیش با بعضی دیگر از نوشته‌ها گم شد!

(23 ژانویه 2015) آن اوائل (تابستان سال 2010) در مورد چند فرقه از مسیحیت مطالبی نوشتم که در آرشیو موضوعی مذهبی/خلقت گرائی یافت می‌شوند. نیز اشاره‌‌‌ای به بعضی دیگر از اقلیت‌های مذهبی داشته ام. حالا می‌خواهم موضوع را بیشتر حلاجی کنم و برای اینکار می‌رویم سراغ ویکی پدیای فارسی:

"آمریکا به طور رسمی‌یک کشور سکولار میباشد. بر اساس متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، هیچ دینی بطور رسمی‌وجود ندارد، اما همین متمم نیز آزادی تمام ادیان را تضمین کردهاست. به همین دلیل است که مثلاً زنان محجبهٔ مسلمان آمریکایی اجازه حضور در مراکز دولتی و دانشگاهی کشور را از نظر قانونی دارند.
با وجود جدایی دین از سیاست در آمریکا، دین اهمیت ونقش مهمی‌در این کشور داردکه نماد آن جمله توکل ما به خداست شعار کشور آمریکا است که بر روی اسکناس دلارآمریکا نیز نقش بسته است. گروه
های مذهبی قدرت اثر گذاری قابل توجهی در آمریکا دارند. در دهه ۱۹۲۰ این گروهها توانستند دولت را ترغیب به ممنوعیت تولید و مصرف مشروبات الکلی کنند (اصلاحیه هجدهم قانون اساسی) ولی با افزایش خشونتها در پی گسترش قاچاق در اصلاحیه بیست و یکم برداشته شد"
و بالاخره: دین مسیحی که خود شامل فرقه‌های گوناگونی است حدود سه چهارم کل جمعیت را که 320 ملیون است تشکیل میدهد و پس ار آن ادیان دیگر مانند یهودیت (دو در صد)، اسلام (یک در صد)، بودائی، هندو، و غیره قرار دارند

بدبخت شدم رفت
بازدید : 376
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 23:37

شنبه چهازدهم نوامبر

این نوشته پنج سال پیش با بعضی دیگر از نوشته‌ها گم شد!

(نهم ژانویه 2015) اخیرا فیلم مستندی در باره بیوِر beaver که سگ آبی ترجمه شده از تلویزیون دیدم که فکر کردم به نوشتنش می‌ارزد. البته قبلا مختصری در باره این جانور که بهترین مهندس طبیعت لقب گرفته شنیده بودم، ولی خیال می‌کردم عمل و استعداد سد سازیش برای سرگرمی‌و رفع بیکاری است! در حالی که بعد فهمیدم کارش خیلی برتر از آنست. سد سازی‌های این حیوان نه تنها برای زندگی خودش لازم و مفید است بلکه برای دیگر حیوانات و از جمله ما آدمها نیز فایده دارد. اینست که جملاتی چند از ویکی پدیای فارسی را در زیر می‌بینیم:

"سگ آبی (سرده: بیدَستَر) جانوری است، شبزی، نیمهآبزی و جونده. سگهای آبی و همچنین بیدَستَرها دارای دو گونهٔ زیستیاند، گروهی از آنها سگهای آبی آمریکای شمالی نام دارند و بومی‌همان منطقهاند و گروه دیگر سگهای آبی اوراسیاییاند. سگهای آبی به دلیل ساخت سد، کانال و خانه بسیار پرآوازهاند.
یک گروه از آن
ها معمولاً به ساخت یک یا دو سد میپردازند تا آب ساکن و عمیق ایجاد کرده باشند تا بوسیلهٔ آن هم خانوادهٔ خود را از دسترس شکارچیان دور نگه داشته باشند و هم بتوانند غذا و مواد مورد نیاز برای ساخت خانه را در آن آب شناور کنند و به آسانی جابجا کنند ... آنها دندانهای جلوی قدرتمندی دارند که از آنها برای بریدن درختان برای ساخت خانه و یا بریدن دیگر گیاهان برای خوراک استفاده میکنند.
این جانوران همواره رشد می
کنند در میان آنها وزن ۲۵ کیلوگرم بسیار رایج است سگهای آبی در محیط وحشی خود تا ۲۴ سال عمر میکنند"

ادیان موجود در ینگه دنیا
بازدید : 337
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 4:36

جمعه سیزدهم نوامبر

(پنجم آگست 2009) ... نمیدانم داستان تخیلی ویکتور فرانکستاین را که نزدیک به دویست سال پیش نوشته شده ولی هیچوقت فراموش نشده را شنیده اید یا نه. این دانشمند موفق شده بود که در آزمایشگاه خود یک جاندار هیولا که شبیه آدم ولی بزرگتر و قویتر بود بیافریند. ولی همانطور که می‌توانید حدس بزنید نه تنها قاتق نانش نشد بلکه قاتل جانش شد ...

(27 دسامبر 2010) دیدیم که بهره برداری حتی صلح آمیز از نیروی هسته‌‌‌ای نه تنها خطرات قابل توجهی در بر دارد بلکه فضولات آنهم دارد در همه جا تلنبار می‌شود و هنوز کسی نمی‌داند بهترین راه رهائی از دست آنها چیست. ولی بهر حال سوای استفاده‌های دیگر از قبیل موارد پزشکی، کاربردش برای تولید برق هم هنوز ادامه دارد و بنظر نمی‌رسد به این زودی‌ها فراموش شود.
از اینکه بگذریم مورد دیگری از کشفیات به اصطلاح شمشیر دو لبه کشف دینامیت بود که توسط آلفرد نوبل انجام شد و باعث بوجود آمدن سری جایزه‌های نوبل شد. بله، این آقا که که از اهالی سوئد بود 140 سال پیش فرمول دینامیت را کشف و ثبت نمود. حدود بیست سال بعد برادرش که از فرانسه دیدن می‌کرد دار فانی را وداع گفت و یک روزنامه فرانسوی یک آگهی در گذشت و انتقادآمیز اشتباها در باره خود آلفرد نوشت و او را بخاطر اختراع دینامیت سرزنش کرده و نوشته بود: "تاجر مرگ و میر مرد. دکتر آلفرد نوبل که بخاطر کشف راه و روشی که باعث کشتار بیشتر مردم می‌شود پولدار شده بود دیروز فوت کرد"
آقای نوبل که باصطلاح گزارش مرگ خود را خواند غمگین شد ... و در وصیتش نوشت تا بیشتر دارائیش را پس از مرگ وقف تاسیس بنیاد جایزه‌های نوبل نمایند ...

فیلم تدریس پودمان سوم پرورش مهارت های کلامی کودک (جلسه ی پنجم)
بازدید : 351
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 4:36

پنجشنبه دوازدهم نوامبر

(14 آوریل 2014) فکر کردم بخواهید بدانید بالاخره اوضاع و احوال حیاطمان بکجا کشیده و بنابرین باید گزارش بدهم. بخصوص که می‌خواهم یک موضوع علمی‌را هم بهش بچسبانم!
اولا آن حیوانی را که من نامرغ نامیده بودم طفلکی بیگناه بوده و حرفم را پس می‌گیرم!
او دارد مرتب روزی یک دانه تخم تحویلمان میدهد، مضافا باینکه معلوم شد حتی قبل از آمدنش به اینجا و در خانه دخترمان هم چند تا تخم در یک گلدان بزرگ خالی گذاشته که از نظر آنها مخفی مانده! این از این!
از طرف دیگر عاقبت آن ناخروس به این خوبی از آب در نیامد! من هنوز مطمئن نیستم او در واقع چه بود؟ آن موسسه پناه دهنده به حیوانات خانگی که لابد در کارشان تخصص دارند آنرا به عنوان مرغی گمگشته که یکسال و خرده‌‌‌ای سن دارد با "شناسنامه عکس دار" و در قبال پنج دلار کارمزد بما دادند. ولی خب، چون آوای قوقولیش در سحرگاه بلندتر و مزاحم شده بود مجبور شدیم بیرونش کنیم. اینهم از این!

اینجا بود که من کنجکاو شدم به بدانم چی به چیست؟ یک جائی خواندم که مرغ‌ها هم گاهی قوقولی قو می‌کنند. وباز هم بیاد آوردم که حتی در نوع آدمیزاد هم گاهی جنس زن و مرد کاملا مشخص نیست و در باره اش قبلا مطالبی نوشته ام. روز اول آگست سال 2012 نوشته‌‌‌ای داشتم با عنوان "کی مرد است و کی زن؟" که قسمتی از آنرا در زیر کپی میکنم:
"این سوال که ظاهرا هر چهار سال یکبار موقع برگزاری مسابقات المپیک به گوش ما میرسد برای مسئولین امور، سوال همیشگی میباشد ... دانشمندان میگویند که مشخصات ظاهری بدن آدمیزاد همیشه با هورمونها و دی اِن اِ یعنی خصوصیات ژنتیکی بدن مطابقت ندارند و این امر باعث سر در گمی‌مان میشود ... آنچه هدف مسئولین امور المپیک بوده و هست جلوگیری از شرکت یک مرد در مسابقات زنانه می‌باشد. امسال تصمیم گرفته اند تنها به اندازه گیریِ میزان هورمون مردانه
testosterone که باعث تقویت ماهیچه‌ها و بالا رفتن میزان سرعت و استقامت میشود بسنده کنند. با این ترتیب دیگر به این مسئله که کی مرد است و کی زن، کاری ندارند!

حالا که کار باینجا کشید و من دارم زندگی ناخروسمان را که عاقبت خوبی نداشت به روز می‌کنم، بهتر است بیشتر حلاجی کنم. باین خاطر رفتم آن شناسنامه را پیدا کردم و عکسی ازش گرفتم که در زیر می‌بینید. در این عکس یادداشتی می‌بینیم با این جملات: "من مرغی هستم از طایفه فلان. آدمهای اینجا تخمین می‌زنند که سنم یکسال و یکماه است و روز 25 فوریه بصورت یک حیوان گمگشته وارد این پناهگاه شدم ..."

تکنولژی در مقابل علم اخلاق ، 5
برچسب ها
بازدید : 360
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 5:37

چهارشنبه یازدهم نوامبر

(هفتم آوریل 2014) از بس اوضاع مرغانه مان قاراشمیش شده که لازم می‌بینم گزارشی در باره اش بنویسم. اولا که آن مرغ، خروس از آب در آمد! نمی‌خواهید باور نکنید. ما هم بزور باور کردیم. در این یک ماه تخم که نگذاشت هیچ، شروع کرد ادای خروس در آوردن. آن اوائل خواندنش بیشتر به غر و لند شباهت داشت. ولی کم کم بهتر شد تا اینکه حالا می‌تواند خودش را بجای یک نیمچه خروس جا بزند، و شاید هم قوقولیش در دمدمه‌های صبح بحدی برسد که باعث شکایت همسایگان گردد! شکل و قیافه اش هم دارد قشنگتر و رعناتر می‌شود. مثل یک خروس واقعی. حالا چرا این جور شد؟ خدا میداند!

ضمنا، یک معمای دیگر هم به معادله مان اضافه شد. آن مرغی را که گفته بودم پدر مادر نوه مان جیس از او به ارث برده بودند یادتان هست؟ ظاهرا آن مرغ هم قلابی از آب در آمده بود! نه اینکه خیال خروس شدن بسرش زده باشد، نه! این یکی که من اسمش را نامرغ گذاشته بودم اصلا راضی نمی‌شد تخم بگذارد! این بود که جمعا تصمیم گرفتیم او را بیاوریم اینجا پیش این ناخروس به بینیم چه میشود؟ از آمدنش دو روز نگذشته بود که یک تخم تحویلمان داد! حالا بیا و درستش کن! و بعد از آن هم تا بحال روزی یک دانه تخم گذاشته. البته ما بدمان نمی‌آید ولی این اتفاقات عجیب و غریب اوضاع و احوال حیاطمان را خر تو خر کرده!
لابد می‌خواهید بدانید بعد چه میشود، بله؟ خدا میداند

طرز تهیه مربای پوست پرتقال
برچسب ها

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی