ینگه دنیا

جمعه بیست و سوم اکتبر

(20 دسامبر 2010) ... از وقتی انقلاب صنعتی شروع شد مردم شروع به دستکاری (روشهای قدیمی‌و نه ژتیکی) در مواد غذائی نمودند. این کار کم و بیش مورد سوال و انتقاد بعضی از مردم قرار گرفته و می‌گیرد که من چند مورد از آنرا در زیر می‌نویسم:
-- پاشیدن و تزریق مواد شمیائی (سمی) به درختان میوه و سبزیجات برای از بین بردن آفات
-- وارد کردن مواد شمیائی و هورمونی و غیره به خوراک حیواناتی مانند مرغ و گاو و گوسفند
-- اضافه کردن مواد شیمیائی به غذاهای کنسرو شده برای زیاد کردن عمر یا بهبود طعم
-- استفاده از مواد رادیوآکتیو برای پاستوریزه یا استرلیزه کردن مواد غذائی ...
در مقابل عده‌‌‌ای که عقیده دارند اینکارها زیان آور است به زمانهای گذشته عقبگرد کرده و به تهیه مواد غذائی دست نخورده و یا به اصطلاح غذاهای اورگانیک روی آوردند. ولی با اینکه ده‌ها سال پیش شروع شده و روبروز هم تدریجا گسترش پیدا کرده در حال حاضر فقط چند در صد مصرف مواد غذائی در آمریکا را تشکیل میدهد

چهارشنبه بیست و یکم اکتبر

(28 نوامبر 2008) دیدیم ایالت کالیفرنیا در انتهای غربی آمریکا قرار دارد و سمت غرب آن را کلا اقیانوس آرام در بر گرفته در حالی در سمت شرق با ایالتهای آریزونا (در پائین) و نوادا (بالاترها) همسایه است. نوادا با اینکه بلحاظ مساحت نسبتا بزرگ است، تنها حدود دو ملیون جمعیت دارد. خشک ترین ایالت آمریکا و دارای معادن متنوع و زیادی بویژه طلا میباشد. دو نوع کسب و کار خیلی معروف آن یکی کازینوهای قمار است و دیگری انجام امور ازدواج و طلاق بطور خیلی سریع و آسان!
معروف ترین کازینوهای قمار همانطور که لابد شنیده اید در شهر لاس وگاس قرار دارند و نیز توجه داشته باشید که این کازینوها نه تنها محل قمار هستند بلکه بلحاظ انواع سرگرمی‌ها از قبیل حضور خوانندگان معروف و شو‌های گوناگون و حتی عملیات سیرک بازی شهرت زیادی دارند. و اینرا هم یادتان باشد که کمتر کسی با دست پر از قمارخانه‌ها بیرون میآید!

(از ویکی پدیا) این ایالت تا سال ۱۹۹۲ محل آزمایش‌های جنگ‌افزار هسته‌ای دولت فدرال بود. پروژهٔ بزرگ‌ترین محل دفن عمیق ضایعات هسته‌ای سطح بالای جهان که در کوه یاکا در نوادا مدت‌ها در حال ساخت بوده‌است، کماکان دچار مشکلات پرشمار فدرالی، قانونی، و ایالتی می‌باشد. سد هوور یکی از بزرگ‌ترین سدهای ایالات متحده است که بر روی رودخانه کلرادو در جنوب شرقی شهر لاس وگاس بسته شده‌است. ساخت سد بزرگ هوور (Hoover Dam) در سال ۱۹۳۵ به اتمام رسید

دوشنبه نوزدهم اکتبر

فکر می‌کنم وقت آن شده که به گذشته نزدیکتر نگاه کنیم:

(20 ماه می‌2019) ... بیائید همین انتخاب ترامپ را به ریاست جمهوری در نظر بگیریم. در طول دو سه سال گذشته عوامل زیادی را که در این ماجرا دست داشته اند شنیده ایم: اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ووو. ... ریشه عوامل را من نژاد پرستی میدانم. اواخر سال 2008 اوباما رئیس جمهور شد و خیلی از سفید پوستها را غصه دار نمود، تا بجائیکه حاضر بودند سایه اش را با تیر بزنند! ... بلافاصله پس از انتخاب او، افراطیون دست راستی تحت لوای حزب چای شروع به اعمال نفوذ نمودند، ولی در طی هشت سال نتوانستند پیشرفت زیادی بکنند، و حتی از هم حزبی‌های خود در کنگره هم ناراضی و آماده انتقام شدند.
حالا بیائید آدم عوام فریبی چون ترامپ را که وعده‌های سر خرمن زیاد میداد وارد معادله کنیم. البته وجه مشترک بین او و آن مردم فقط خصیصه نژاد پرستی نبود. وعده‌های دیگری هم میداد: محدود کردن ورود مهاجران (بخصوص از آمریکای لاتین و ممالک اسلامی)، پائین آوردن مالیات طبقات بالا، شعار توخالی "آمریکا اول"، ملغی کردن بیمه بهداشتی همگانی که از کارهای اصولی اوباما بود، خراب کردن ساحتار سیاسی واشنگتن ووو

اینرا هم اضافه می‌کنم و می‌روم! چهار سال پیش این فریب خوردگان، ابلیس خود را یافتند و راهی کاخ سفید کردند. شاید حالا هم زبانم لال بتوانند آنرا تکرار نمایند.
خدا حفظمان کند.

یکشنبه هیجدهم اکتبر

(28 آوریل 2011) ... از جمله اتهاماتی که به اوباما می‌زنند و بیشتر گوش شنوا پیدا کرده آنست که او زائیده آمریکا نیست و بنابرین نمی‌تواند رئیس جمهور آمریکا باشد ... اخیرا که همه دارند خود را برای انتخابات سال آینده حاضر می‌کنند، مخالفین اوباما فکر می‌کنند که این سرو صداها بتواند شگرد سیاسی خوبی باشد. این الم شنگه بازی تا حدی پیش رفت که بالاخره دیروز کاخ سفید کپیه‌‌‌ای از گواهی تولد او را که بجای شناسنامه خودمان است در معرض عموم قرار دادند تا جلو سرایت بیشتر این بیماری را بگیرند! این سند نشان میدهد که اوباما ساعت هفت و بیست و چهار دقیقه بعد از ظهر روز چهارم آگست سال 1961 در فلان بیمارستان در‌هانالولو مرکز ایالت‌هاوائی متولد شده ... قبول می‌کنم که مخالفینی که سرشان به تنشان می‌ارزد دیگر آنرا بروی خود نمی‌آورند ولی مطمئنم آنهائی که اصل زندگیشان به انواع تئوری توطئه وابسته است هیچوقت براه راست هدایت نخواهند شد!

(30 نوامبر 2012) پس از اعلام نتیجه انتخابات و برنده شدن دوباره اوباما، در محوطه دو دانشگاه جنوبی (منطقه‌‌‌ای که سابقه تبعیض نژادی تاریخی دارد و بعدا توضیح خواهم داد) ده‌ها دانشجو دست به تظاهرات و اختلال زدند و پلیس مجبور به دخالت شد. روز بعد گروهی از دانشجویان دیگر برای مقابله با آن تظاهرات شمع بدست رضایت خاطر خود را از نتیجه انتخابات نشان دادند. این نوع مخالفت‌ها که از سیاهپوست بودن اوباما ناشی میشود تا حدودی وجود دارد، با اینکه میتوان گفت تبعیض نژادی ده‌ها سالست بطور قانونی از بین رفته ولی از نظر فرهنگی نسلها لازمست تا همگی به آن عادت کنند (یا نکنند!) ...

(دهم دسامبر 2012) ... اینها (اهالی حزب چای) که دو سال پیش در انتخابات میان دوزه‌‌‌ای به اوج قدرت خود رسیدند، از آن پس بتدریج سیر نزولی پیمودند و میتوان گفت حالا مقدار زیادی از پشمشان ریخته. البته این بمعنای آن نیست که دست راستی‌ها خیلی نزول کرده اند، خیر! فلسفه زندگی و خواسته‌های آنها که کوچکتر بودن دولت فدرال و کمتر بودن مالیات‌هاست خیلی طرفدار دارد و شاید بتوان گفت نیمی‌از مردم آمریکا را در بر میگیرد ...

شنبه هفدهم اکتبر

درست 17 روز تا انتخابات مانده و منکه در حال مرور اتفاقات گذشته بوده ام بنظرم رسید که بجا باشد اگر از سه دوره انتخابات اخیر یادی بکنم. اوباما برای اولین دفعه در نوامبر 2008 انتخاب شد و از همان وقت نارضائی دست راستی‌ها بیشتر و بیشتر برملا شد. گوش کنید:

(16 سپتامبر 2009) ... تئوری‌های توطئه زیادی از قبیل اینکه اوباما آمریکائی نیست، اینکه او یک کمونیست و فاشیست است، او و طرفدارانش می‌خواهند کمپ‌های نازی مانند برای مخالفین سیاسی ایجاد کنند و غیره بر سر زبانهاست. عیبش اینست که این نوع توهمات می‌تواند در میان افراد هم فکر و سلیقه توسط اینترنت خیلی راحت و بسرعت شیوع و گسترش یابد بدون اینکه فرصتی برای مطالعه یا فهم عمیق تر مسائل وجود داشته باشد.

(ششم دسامبر 2010) ... بله، طرفداران Tea Party که دست راستی و بعضی‌هاشان خیلی افراطی هستند به چند علت در این انتخابات اخیر توانستند تعدادی نماینده به کنگره بفرستند. اینها از بزرگ شدن دولت فدرال وحشت دارند ... وضع اقتصادی بد است و این مطالب شنوندگان زیادی دارد. اینها خواستار کوچکتر و محدود تر کردن دولت فدرال هستند تا جائی که بعضی‌هاشان می‌خواهند برنامه‌های خدمات اجتماعی را که سالهاست در دست اجراست حذف یا کوچکتر کنند. تازه اوباما به محض انتخاب شدن یک برنامه بزرگ دیگر یعنی بیمه بهداشت همگانی را هم به تصویب رساند که اینها دلشان می‌خواهد کلا ملغایش نمایند ...

(31 دسامبر 2010) ... از طرف دیگر خیلی‌ها را عقیده بر آنست که با توجه به روحیهِ مداراجوئی و میانه روی که در این چند هفته گذشته بین طرفین دیده شد، امکان دارد باز هم همان روحیه همکاری ادامه پیدا کند و باعث مقداری پیشرفت کار گردد. حالا شما بگوئید اشکال این کار کجاست؟ ... خب، معلومست دیگه! اینجور میانه روی و همکاری با مخالفان، با روحیه و فلسفه زندگی افراد حزب چای هیچگونه سازگاری ندارد و سعی خودشان را خواهند کرد که جلو اینجور "کارهای احمقانه" را بگیرند!

جمعه شانزدهم اکتبر

(نهم نوامبر 2012) ... از طرف دیگر گاهی جنبه انسانی و اجتماعی دست کاری ژنتیکی مطرح میشود و آن اینست که بعضی‌ها عقیده دارند این نوع مواد خوراکی برای مصرف خوب نیست. دیدیم که در ایالت کالیفرنیا این موضوع که آیا باید روی خوراکی‌های دستکاری شده برچسب زد یا نه، مورد نظرخواهی قرار گرفت ولی تائید نشد.
اخیرا گزارشی خواندم مبنی بر این که اکثریت عظیم دانشمندان عقیده دارند که خوراکی‌هائی از این دست هیچ زیانی ندارند. میماند به اینکه مصرف کنندگان هم قبول کنند!

(نهم جون 2014) ... ولی گویا خیلی مانده بآنجا برسیم! این مسئله نسبتا تازگی دارد و معلوم نیست بکجا انجامد. در نوشته قبلی گفته بودم که در این ایالت کالیفرنیا این موضوع که آیا باید روی خوراکی‌های دستکاری شده برچسب زد یا نه، مورد نظرخواهی قرار گرفته بود ولی تائید نشد. حالا می‌شنویم که این قانون در یک جای دیگر سر در آورده!
بله، در خبرها بود که در ایالت کوچک Vermont که کمتر از یک ملیون جمعیت دارد و در گوشه شمال شرقی آمریکا جا گرفته قانونی وضع کرده اند که زدن برچسب را روی مواد خوراکی دستکاری شده ژنتیکی الزامی‌می‌کند ... این می‌تواند جرقه‌‌‌ای باشد برای بعضی ایالات دیگر که بروند دنبال آن ... نظر کلی بر آنست که خیلی زود دولت فدرال مجبور میشود دخالت کند و یک قانون کلی برای همه ایالات وضع کند ...

پنجشنبه پانزدهم اکتبر

پس از سقط جنین و پابپای آن، اسلحه از موضوعات داغ و تفرقه انداز بین لیبرالها و محافضه کاران می‌باشد. فعلا به اصل موضوع که 12 سال پیش نوشته شده توجه فرمائید تا بعدا شاید بتوان چیز تازه‌‌‌ای بآن افزود:

(11 اکتبر 2008) یکی از عجائب نه چندان خوب این سرزمین وجود فراوان اسلحه و استفاده فراوان آنست! من آمارش را ندارم ولی میدانم که تعداد کشته شدگان توسط اسلحه بسیار زیاد است و می‌شود گفت این موضوع باعث تعجب همه دنیا شده. ... ریشه این موضوع یعنی علاقه داشتن به تفنگ را بنظر من باید در تاریخ کابوئی آمریکا دانست. همان طرز فکر و رفتار بوده که حتی حق داشتن اسلحه در قانون اساسی آمریکا هم آمده. البته آنهائی که می‌خواهند کنترل بیشتری روی خرید و فروش اسلحه باشد سعی می‌کنند آن چندجمله‌‌‌ای از قانون اساسی را که مربوط به این مسئله است جوری دیگر تعبیر کنند، ولی در مقابل افرادی هستند که می‌گویند داشتن اسلحه حق قانونی هر آمریکائی است و بیشتر استدلال اینها برای حق دفاع از خود در مقابل دزد و جانی است و نیز برای شکار.
با این ترتیب این موضوع که سالهای سال است بحث انگیز بوده، لابد سالهای آینده هم خواهد بود. فقط گاه گداری توانسته اند یک کمی‌شرط و شروطی برای خرید و فروش اسلحه بوجود آورند و امکان دارد بتدریج زیادتر هم بشود. ولی خیال نکنید حالا حالاها اسلحه در اینجا ممنوع شود!

چهارشنبه چهاردهم اکتبر

نوشته زیر را که مال همان اوائل می‌باشد ندیده گرفته بودم ولی حالا بنظرم رسید که درست وقت آنست که دوباره سری بآن بزنیم. آخه آنهم دو سه هفته قبل از انتخابات نوشته شده بود!

(20 اکتبر 2008) یکی از موضوعاتی که در اینجا سالها و شاید قرنهاست مورد بحث و جدل می‌باشد سقط جنین است. خلاصه اش اینست که مسیحیانی که خیلی مذهبی هستند عقیده دارند که اینکار بر خلاف مذهب و حرف خداست در حالی که دیگران آنقدر تعصب ندارند و عملا برای خاطر مادر و جنین آنرا می‌پذیرند. این اختلاف عقیده گاهی تا حدی شدید و عمیق است که منجر به تلفاتی هم شده و می‌شود، مثلا وقتی که یک نفر از شدت تعصب بمبی به کلینیک سقط جنین پرتاب میکند.
تا سال 1973 قانونی کلی و ملی در مورد سقط جنین وجود نداشت و هر ایالتی قانون خودش را اجرا میکرد، و فکر میکنم اکثرشان سقط جنین را مجاز نمیدانستند مگر در موارد اضطراری. و به این علت بود که این عمل در خفا و زیرزمینی انجام و گاهی باعث مرگ و میر مادر می‌شد. تا بالاخره در آن سال دیوان عالی سقط جنین را بطور کلی قانونی اعلام کرد ولی شرط و شروطی هم گذاشت که جزئیات آنرا به عهده ایالات قرار داد.
همانطور که گفتم موضوع سقط جنین از آنهائی است که بویژه در موقع انتخابات به موضع گیریهای شدید و جنگ و جدلهای لفظی می‌انجامد. حزب جمهوری خواه که اکثر اعضای آن محافظه کار و در برگیرنده قشر متعصب مسیحیان نیز می‌شود طبیعتا تلاششان همیشه اینست که به کاندید‌های هم عقیده خودشان رای بدهند، ولی برای بعضی‌ها این تعصب تا آنجا پیش می‌رود که موضوع سقط جنین تنها محک انتخابشان می‌شود. دموکراتها برعکس لیبرال هستند و حافظ آزادی سقط جنین. ولی استثنا هم فراوان پیدا میشود ...

حالا می‌بینیم که تاریخ دارد تکرار می‌شود. حتی بطور پیچیده تر و عمیقتر. آخه نه تنها جنگ و دعوای معمولی مربوط بانتخابات با شدیدترین نحوی برقرار است، همانطور که دیدیم فرستادن یک قاضی خیلی محافظه کار به دیوان عالی هم قوز بالاقوز شده. دو دستی گوشی را نگهدارید!

دوشنبه دوازدهم اکتبر

(22 جولای 2009) ... چگونگی رفتن سیب زمینی از قاره آمریکا به قاره اروپا در حدود پانصد سال پیش، و واکنش مردم نسبت به آن ... سالهای سال مردم بآن مشکوک بودند ... بالاخره جنگ و قحطی باعث شد که مردم مجبور به خوردن سیب زمینی شوند و در یابند که خیر آنجورها هم که تصور میکردند زیانبار نیست ...
امروز وحشت مردم دنیا از چیست؟ از مواد غذائی که بلحاظ ژنتیکی در ساختمان آنها دست برده شده. بله، خیلی‌ها را عقیده بر اینست که این گونه مواد خوراکی غیر طبیعی هستند و میتوانند زیان آور باشند. از طرف دیگر بالا رفتن جمعیت دنیا، قحطی، کم آبی و غیره می‌تواند بشر را مجبور به پذیرش محصولات غذاهای دستکاری شده نماید

(17 آگست 2010) روز بیستم ماه می‌گذشته مطلبی نوشتم راجع به اینکه چطور تغئیر ساختار ژنتیکی نباتات ممکنست اثرات ناخوشایند داشته باشد. آن مورد مربوط میشد به مقاوم کردن گیاه پنبه در مقابل یک نوع ساس در چین. این عمل دست کاری در طبیعت در ظاهر موفقیت آمیز بود ولی بعدا متوجه شدند که ساس بدتری بجایش سبز شده!
گزارشی که اخیرا خواندم خیلی شبیه آن بود. کشف کرده اند که بعضی نباتات دستکاری شده ژنتیکی دارند در جاهای جنگلی و خودروی که قابل انتظار نیست سر در می‌آورند ...

Various potato preparations: (clockwise from top left) potato chips, hashbrowns, tater tots, mashed potato, and a baked potato

شنبه دهم اکتبر

یکی گفت رفیق! اوضاع واشنگتن خیلی قاراشمیش است، نمی‌خواهی چیزی بنویسی؟ جواب دادم رفیق جان، اگر بخواهم چیزی بنویسم آن ضرب المثل پسندیده را تداعی می‌کند که می‌گوید: Don’t beat a dead horse که اگر بخواهم آویزه گوش قرار دهم مجبورم دندان روی جگر گذارم و اصلا نامی‌از کاخ سفید نبرم! و حالا هم سعی می‌کنم همین کار را بکنم. ضمنا اگر برای این اصطلاح، معادل فارسی خوبی دارید حتما بما هم بگوئید. اول سری بگذشته می‌زنیم:

(ششم دسامبر 2019) ... همه اش مربوط میشود به اوضاع جسمانی و مزاجی مسن ترین عضو دیوان عالی یعنی خانم Ruth Bader Ginsburg که هر زمانی امکان دارد بازنشسته شود ... زنیست 86 ساله. از بیست سال پیش تا بحال سه عمل جراحی برای سرطان روده داشته. یک عمل برای سرطان لوزالمعده داشته. ... سال پیش افتاد زمین و سه دنده اش شکست و معلوم شد که غده‌‌‌ای سرطانی در ریه چپش دارد که غمل شد. حالا حسابش را بکنید اگر این خانم قبل از انتخابات ماه نوامبر آینده بازنشسته شود چه خواهد شد؟ ...

(13 دسامبر 2019) دفعه قبل دیدیم که این خانم گینزبرگ قاصی القضات معروفی که، به بخشید‌ها، یک پایش آنطرف است، دارد کلی بر هیجانات موجود در فضای سیاسی اینجا اضافه میکند ... محافظه کاران/جمهوری خواهان/ترامپیها دارند، به بخشیدها، چون لاشخور بالای سرش دور میزنند تا بلافاصله پس از رفتنش، یک قاضی دلخواهشان را سر جایش بنشانند. از طرف دیگر لیبرالها/دموکراتها/ضد ترامپیها، دارند درست عکس آنرا ...

و دو سه هفته پیش این اتفاق افتاد. بله این خانم یکماه مانده بانتخابات عمرش را بشما داد و همه آن هیجاناتی را که نام بردم دارد اتفاق می‌افتد. ترامپ در ظرف چند روز قاضی مونثی را که می‌گویند خیلی دست راستی و مذهبی است معرفی کرد و حالا مجلس سناست که می‌تواند قبل از انتخابات او را تائید کند. ولی گویا پشت پرده نیروهای متفاوتی در حال کشمکش با یکدیگرند که شاید این کار انجام نشود. گوشی دستتان باشد!